مدح و شهادت امام صادق علیه السلام
شاعر : محمد فردوسی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : قصیده
مردی که جبریل امین در محضرش بود دریـای عـلـمش هـدیـۀ پـیـغـمبـرش بود
نام شـریفـش اسم نهری در بهشت است خُلد برین هم جلـوه ای از مظهـرش بود
فقه و کلام و منطق و عرفان و حکمت این چشمه ها جاری ز چشم کوثرش بود
وقـتی که در مـیـدان دیـن آمـاده می شـد تــازه زمـان رزم و فتـح خـیـبـرش بود
هر احـتجاجش چشم ها را خیره می کرد تـیـغ کــلامـش ذوالـفــقـار دیگـرش بود
حـتّـی به هـمـراه هـزاران طـالـب عـلـم «نعـمان ثابت» پای درس منـبـرش بود
هــارون مکّـی ها کجـا بــودنـد آن روز روزی که دست شعـله سدّ معبـرش بود
فـرزنـد ابــراهـیـم را آتـش نــســوزانـد این معجـزه از معجـزات محشـرش بود
یـاد مــدیـنـه بـود و عکـس آتـش و دود دائـم مـیــان قــاب چـشـمـان تـرش بـود
شکـر خدا چـشـمی به نـاموسـش نیفـتاد شکـر خـدا که در مـدیـنـه همسرش بود
مـویی نـشد کـم از سـر اهل و عـیـالـش هر چند که بغضی درون حنجـرش بود
آتــش، هــجــوم نــاگــهـانی، درد پهلــو این هـا هـمـه ارثــیـه هـای مـادرش بـود
|